شمشيربازي
سانلي جونم الان مشغول شمشير بازي با بابايي هستي وحسابي سر من بيچاره رو بردين.فدات شم گلم كه انگاري قرار بوده پسر بشي چون شمشير وتفنگ وماشين و...همه اسباب بازي مورد علاقه تو هستش. ساني جونم دوست دارم يه عالمه هرچي بگم بازم كمه. ...
نویسنده :
مامان الناز
14:26
خاله بازي حتي نصف شب
ديشب سانلي جونم ساعت يك شب بعداز مسواك زدن دندونات نميخوابيدي و اخم كرده بودي.گفتم ماماني چي شده چرا نميخوابي؟گفتي ميخوام خاله بازي بكنيم.منم كه ديدم چاره اي ندارم قبول كردم وتا ساعت 2بازي كرديم وبعدا" خوابيدي.اين روزها همش دوست داري بازي كني وبهم ميگي مامان غذا درست نكن فقط بازي كنيم.منم سعي ميكنم زيادباتو بازي كنم.البته وقتي بابا خونه باشه با اون بازي ميكني و من راحت ميتونم به كارام برسم. ديشب همچنين با زن عمو اينا رفتيم خونه دختر عموي بابايي كه از كربلا اومده بودن.شما هم با دخترشون نسيم ماهي ميگرفتين(ماهيها وقلاب اسباب بازي)وبازي ميكردين. سانلي جون ايشالا قسمت بشه ما هم بريم كربلا زيارت سيدالشهدا. ...
نویسنده :
مامان الناز
14:11
بدون عنوان
النگوي جديد سانلي جون
دیروز النگوی سانلی جون رو که براي دستش كوچيك شده بود رو بردیم طلا فروشی وبه جای سه تا النگوی خودش(به اضافه هشتاد تومن پول)دوتاالنگوخریدیم.سانلی هم خیلی خوشحال بود و همش میگفت مامان دیگه النگوم دستمو اذیت نمیکنه.طلا این روزها خیلی گرون شده و اصلا نمیشه طلاخرید. سانلي جونم النگوي جديدت مبارك باشه.ايشالا بتونيم تعداد النگوهات رو بيشتر كنيم.دوست داريم عسلم ...
نویسنده :
مامان الناز
16:38
بدون عنوان
هرانسان لبخندی ازخداست وتو زیباترین لبخند خدایی بهانه زندگیم دوستت داریم. ...
نویسنده :
مامان الناز
3:07
تولدبهنام دايي جونم
بهنام دايي جون بيست وششمين بهار زندگيت را با تقديم هزاران شاخه گل رز و يه آسمون ستاره تبريك ميگم.ايشالا 120 ساله بشي. دايي جونم بياشمع هاروفوت كن كه صدسال زنده باشي. اي نم دسته گل زيبا براي دايي جونم البته خودت گلي. دوست دارم دايي مهربونم. ...
نویسنده :
مامان الناز
13:44
تولدماماالناز
روز چهارشنبه ٥بهمن ماه تولد مامان النازم بود. مامان الناز تولد مبارک. اینها رو بخواسته دخترگلم سانلی نوشتم دستت درد نکنه سانلی جونم. سانلی جون و بابایی مرسی که به فکر من بودین.دوستتون دارم خاله فرشته مهربون دستت درد نكنه فدات شم خيلي براي من وسانلي زحمت كشيده بودي. اولين هديه تولدم رو امسال از امام رضا(ع)گرفتم.يه جانماز خوشگل كه يكي از دخترخانماي سرويس بابايي از مشهد مقدس سوغاتي آورده بود.واقعا دستش درد نكنه بهترين هديه برام بود.البته براي سانلي هم يك سنتور زحمت كشيده بود. ...
نویسنده :
مامان الناز
12:53
يا امام رضا(ع)
شهادت امام رضا(ع)بر همگان تسلیت باد. یا امام رضای غریب تا حالا هر چیزی که از درگاهت خواسته ام مرا دست خالی برنگردانده ای.خدایا به حرمت امام رضا(ع)به تمام مریض ها شفای عاجل عنایت فرما وبه هر کسی که در آرزوی فرزنده به زودی طعم پدر ومادر شدن رو بچشون و هر کسی هر حاجتی داره برآورده اش کن.آمین یاربالعالمین. ...
نویسنده :
مامان الناز
3:35
سانلي آدم برفي درست ميكند
شنبه(فردای روزی که برف باریده بود)صبح دیدم آفتاب درمومده وهواکمی گرمتره به سانلی جون گفتم مامانی میخوای آدم برفی درست کنیم سانلی هم ذوق کرد وتموم صبحانه اش رو خورد وباهم رفتیم محوطه.سانی جون برفها رو تو دستش گلوله میکرد ومیداد به بابا تا آدم برفی درست کنن.بابای سانلی میگفت برف بودن برفای قدیم این برفها سبکن و زود آب میشن(اینم یه حرف استادانه). سانلی جون هر وقت که میبینه برف میباره یه هویج از یجچال بر میداره ومیگه بریم آدم برفی درست کنیم وساعتها هویج به دست میشینه.ولی این دفعه هویج مون تموم شده بود ونتونست هویج برداره وآدم برفیش هم بدون دماغ از آب در اومد. سانلی و بابا درحال درست کردن آدم برف ی (م...
نویسنده :
مامان الناز
4:08